Awakening
هزار و نهصد و نود: ."Awakenings" اولین فیلمی که من تازه-امریکا-آمده روی صفحه بزرگ میبینم. صفحه را از دنیرو میرباید. آنقدر شخصیت خجالتیش را خوب از کار در آورده که هفته بعدش فیلمهای قبلیش را هم میبینم: صبح بخیر ویتنام و انجمن شاعران مرده.
دوهزار و هفت: خیابان کلمبوس سن فرنسیسکو. نشستهایم با دوستان در کافهای به معاشرت. آنها میخواهند بروند نمایش رقص فلان را ببینند و من حوصلهی رفتن ندارم. جدا که میشوم به قصد قدم زدن سر یک چهارراه صف بلندی میبینم. معلوم میشود برنامه دارد.
همیشه میگفتم از آن آدمهای غلیظی است که وقتی غلظتشان را کم میکنند، وقتی که سعی نکنند جوک بگویند و فانی باشند، شیرینتر، انسانیتر، دوستداشتنیتر و لذتبخشترند. و البته بالاخره معلوم شد غلظتش از کجا میآمد. حیف.
Link .
0
Comments