The Man Who Didn't Want To Be The King
بعد از سه شب متوالی هم بیخوابی و بدخوابی٬ خواب دم صبح امروز کلی کمیک بود:
خواب ديدم که يه جمعی از آشناهای کاری اومدن پیش من و بهم پیشنهاد معاونت وزارت میدن. بعد هم برای اینکه مجابم کنن٬ میگن که این وزیر جدید آدم خوبیه٬ اهل کار کردنه و دستمو کاملن باز میذاره و بهم اختیارات کامل میده که هر سیاستی رو که درست میبینم اجرا کنم. منهم برگشتم بهشون میگم "من کمتر از وزارت نمیتونم قبول کنم. بعد هم کسر شانم میآد جز این دولت محسوب بشم!"
واقعن که این فروتنی زیاد من٬ منو کشته!
Link .