Happy New Year or Something Like it
اِ، دیشب شب سال نو بود و من بیخبر از همه جا.
نه از عوض شدن هزاره در میون جمعیت چندهزار نفری تایمز اسکور خبری بود،
نه از بزنبکوب یکسره تا ساعت 7 صبحی بچههای منهتن،
یا مهمونی بزرگ بچههای سندیگو.
خونه دوستی هم که اینجا هر سال مهمونی میداد، سوت و کور بود.
دیگه نه خبری از کلاه بوقی بود، نه از سوت و نه از گیلاس شامپاین. یا حتی بوسه ساعت 12.
دیشب بیشتر وقتو من پای کامپیوتر بودم و داشتم عین گوسفند تایپ میکردم.
هه! انگار نو که اومد به بازار، کهنه میشه دلآزار.
Link .
0
Comments