|
|||||||
Thursday, August 07, 2008
تتو
"چرا تنها اینجا نشستهای آلیشیا؟" روی مبل گوشه سالن توی تاریکی نشسته بود. دستهاشو زیر چانهاش زده بود و داشت معاشرت جماعت را در آن طرف سالن تماشا میکرد. فکر کنم سی و دو سه سالی داشت. قیافهاش به امریکای لاتینی میخورد. صورتش شبیه نورا جونز بود. یک پرده چاقتر. چیزی که باعث شد بروم سر صحبت را باز کنم، خالکوبی روی سینهاش بود: "بسمالله الرحمنالرحیم"، آن هم با حروف عربی درشت که تقریبن تمام عرض سینهاش را گرفته بود. یادم نیست چه لباسی پوشیده بود، اما کل خالکوبی معلوم بود. "دلیل خاصی داره که این آیه رو تتو کردی؟ مسلمانی؟" "نه. به خاطر حس روحانیش* فقط. آرومم میکنه". خالکوبی را که نگاه میکردم، ناخودآگاه حواسم جاهای مختلف میرفت. پرسیدم:"در موردش زیاد کامنت میگیری؟" "زیاد! یه عده خوششون میآد. یه عده هم توهین میدوننش و ناراحت میشن. حرام بودن تتو و اینها" یادم نیست کلمه "حرام" عربی را به زبان آورد یا در ذهن من اینجور نقش بسته. پرسیدم: "چرا اینجا تنها نشستهای اونوقت؟ منتظر کسی هستی؟" خندید که "نه سالهاست که دیگه منتظر نیستم!" "چطور؟" "بعد از چند سال آدم دیگه منتظر نمیمونه. پیش میآد که آدم به آدم دیگه دل ببنده، ولی عاشقش نمیشه." "از کجا معلوم که فردا یکی پیدا نشه که بشه؟" "نمیدونم. تا به حال که این طوری بوده برای من." "بعد اگه آدمهایی که بهشون دل میبندی عاشقت بشن چی؟" "حواسم هست. میذارم میرم قبل از این حرفها..." این جریان دو ماه پیش بود. بعد دیروز یک دفعه که یاد آلیشیا افتادم، گفتم دوربینم را بردارم بروم بوردرزِ دانتاون -محل کارش- شاید پیدایش کنم و ببینم اجازه میدهد که از خالکوبیاش عکس بگیرم. هر چه گشتم ندیدماش. پرسیدم گفتند دو هفته پیش تصفیه حساب کرده رفته از آنجا. * Spiritual Link . 2 Comments
Comments
ممنون سارا جان از لطفت. نمیدونم چرا همه در مورد عکسها اظهار نظر میکنند فقط؟ :)
Once Again | 7:40 PM | Link |
Feed April 2005 May 2005 July 2005 August 2005 September 2005 October 2005 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 September 2006 October 2006 November 2006 December 2006 January 2007 February 2007 March 2007 April 2007 May 2007 June 2007 July 2007 August 2007 September 2007 October 2007 November 2007 December 2007 January 2008 February 2008 March 2008 May 2008 June 2008 July 2008 August 2008 September 2008 October 2008 November 2008 December 2008 May 2009 June 2009 September 2009 October 2009 November 2009 December 2009 January 2010 February 2010 March 2010 April 2010 May 2010 June 2010 July 2010 August 2010 September 2010 October 2010 February 2011 March 2011 April 2011 January 2012 May 2013 October 2013 January 2014 February 2014 March 2014 April 2014 June 2014 August 2014 December 2014 January 2015 March 2015 April 2015 May 2015 June 2015 |
||||||
Email: 2bareh[AT]gmail[DOT]com |